گرامر زمان حال استمراری Present Continuous
درس قبلی در مورد حال ساده صحبت کردیم. چطور بود؟! حسابی از حال ساده استفاده کردی؟ (اگر هنوز درس حال ساده رو نخوندی شاید بهتر باشه اول اینجا بخونیش و بعد دوباره برگردی.) گرامری که امروز میخوایم در موردش حرف بزنیم؛ گرامر حال استمراری در زبان انگلیسیه. خیلی آسون و پرکاربرد. شروع کنیم؟!
وقتی از افعال در زمان گرامر زبان حال استمراری حرف میزنیم؛ از چی حرف میزنیم؟
وقتی میگیم میخوایم از افعال در زمان حال استمراری حرف بزنیم منظورمون افعالیه که در زمان حال، همین حالا، در جریان. تو زندگی روزمره، به فارسی وقتی کسی میخواد بدونه در همین لحظه در حال انجام چه کاری هستی؛ ازت میپرسه: «داری چکار میکنی؟» و تو جواب میدی: «دارم یه مطلب در مورد زمان حال استمراری میخونم.» این یعنی در این لحظه بین انجام فعل «خوندن» هستی. به عبارت دیگه یعنی کار خوندن شروع شده و هنوز هم ادامه داره.
آیا افعال در زمان حال استمراری تغییر میکنن؟
بله. در زبان فارسی برای اینکه استمرارِ کاری رو نشون بدیم؛ به فعلمون «می» اضافه میکنیم. مثلا میخورم؛ میروم؛ میخوانم.
در گرامر زبان انگلیسی هم یاد میگیریم که وقتی میخوایم استمرار یک فعل رو نشون بدیم بهش ing اضافه میکنیم. مثلا فعل بازی کردن Play هست. برای اینکه شکل استمراری بگیره از ing کمک میگیریم و تبدیلش میکنیم به Playing. درسته؟
جملاتی که معنای حال استمراری دارن رو چطور بسازم؟
به راحتی! فعلهای نازنینی که معنای بودن میداد رو یادته؟!
Am/is/are. فعلهایی که اصطلاحا بهشون میگیم To Be. بیشترین استفادهی این افعال همراه با یک فعل دیگهست. اینجا هم دقیقا میخوایم همونطوری ازشون استفاده کنیم. افعال To Be قبل از فعلی که میخواد استمرار رو نشون بده استفاده میشن. با یک مثال خیلی خوب توضیحش میدیم.
اگر بخوای به انگلیسی به کسی بفهمونی که در حال بازی کردن هستی جملهای که میسازی این شکلیه: I am playing
اگر کلمه به کلمه معنیش کنی میشه: من هستم در حال بازی کردن. درحال بازی کردن؟ «درحال» رو از کجا آوردم؟ این معناییه که ing به فعل میده. در حال کتاب خوندن. در حال خوردن… درسته؟ این کاریه که حال استمراری با فعلمون میکنه.
از amاستفاده کردی چون داری در مورد خودت (I) حرف میزنی و میخوای بگی در حال انجام کاری هستی. اگر بخوای در مورد یک شخص سوم حرف بزنی چی؟ میتونی حدس بزنی جمله چه شکلی میشه؟ آفرین.
She/he is playing.
و من اگر بخوام در مورد تو حرف بزنم جملهم باید شبیه این باشه:
You are playing.
پس در نتیجه فهمیدیم که برای ساختن یک جمله در زمان حال استمراری باید از یه همچین فرمولی استفاده کنیم:
am/is/are + Verb* + ing
*فعل
کجا میتونم از فعل در زمان حال استمراری استفاده کنم؟
جواب این سوال تقریبا اصل ماجراست. کلیدیترین نکتهی هر گرامر، موارد استفادهی اون گرامره، نه؟
ما از زمان حال استمراری استفاده میکنیم برای:
۱. صحبت از شرایطی که موقته و دائمی نیست.
وقتی میخوای بگی که داری برای امتحاناتت درس میخونی؛ در واقع داری به یک وضعیت موقت اشاره میکنی. پس قاعدتا نمیخوای بگی که داری درس میخونی و تا لحظهی مرگ هرگز دست از این کار برنمیداری چون امتحاناتت به زودی تموم میشن و تو هم میتونی بری سراغ کارهای هیجانانگیزتر، درسته؟ پس داری میرسونی که انتظار میره شرایطی که ازش حرف میزنی تغییر کنه. میتونی جمله رو بسازی؟ اگر جملهت این شکلیه معلومه که خیلی خوب این مورد استفاده رو فهمیدی.
I am studying for my exams.
۲. صحبت از اتفاقی که همین لحظه در جریانه. همزمان به صحبت من.
مثل وقتی که داری رانندگی میکنی و تلفنت زنگ میزنه. گوشی رو بر میداری و میگی: I am driving
با این گرامر میخوای به مخاطبت برسونی که همین لحظه که تماس گرفتی من دارم رانندگی میکنم. درست همین لحظه که دارم حرف میزنم. این مورد استفاده میتونه معنای مورد شماره ۱ رو هم بده. اینکه رانندگی یک حالت موقته و به زودی به مقصد میرسی و سر فرصت میتونی تلفن جواب بدی. بعضی وقتها عباراتی مثل at the moment یا right now یا عباراتی با همین معنا رو هم میشه اضافه کرد برای تاکید بیشتر.
مثلا وقتی که میخوای بگی که برادرت موقتا در مشهد زندگی میکنه میگی:
My brother is living in Mashhad at the moment.
یعنی
برادرم الان در مشهد زندگی میکنه ولی با این گرامر دارم بهتون میگم که اون مشهد
رو به عنوان محل زندگیش انتخاب نکرده و تاکید میکنم که به زودی برمیگرده.
مثالهای بیشتر برای مطلب شماره ۱ و ۲ رو به دلیل
اینکه معانی همدیگه رو در بر میگیرن؛ همینجا بخون:
۳. صحبت از هر تغییری که در جریانه.
این تغییر میتونه تغییر در یک وضعیت باشه، میتونه تغییر در یک فرد باشه یا تغییر در رفتار و گرایشهای افراد در جامعه. صحبت از مسائلی که امروزه مردم بهشون علاقهمند شدن؛ کارهایی که مردم این روزها انجام میدن و روند زندگی و رفتار که در حال تغییر و تحوله. خیلی عجیب غریب شد؟! نه اصلا. اتفاقا این مورد خیلی هم پر کاربرده. الان با یک مثال روشن میشه.
مثلا تصور کنیم که میخوایم راجع به نقش اینترنت در زندگی مردم صحبت کنیم. تا همین ۲۰ سال پیش تو ایران خیلیها، مخصوصا بزرگترها، نمیدونستن اینترنت چیه و دقیقا کارش چیه. شاید حتی تصور وجود چنین فضایی براشون سخت بود. اما این روزها اینترنت جزئی از زندگی همه شده و از ارتباط با دیگران گرفته تا خوندن گرامر زبان انگلیسی رو با کمک اینترنت انجام میدیم. به این دو جمله نگاه کن:
People
are using internet much more these days.
Internet is making it easier to communicate.
روند شناخت و استفاده از اینترنت تو این سالها خیلی تغییر کرده؛ نه؟ شاید تا چند
سال پیش خیلی از بزرگترهامون حاضر به استفاده ازش نبودن اما این روزا یه جورایی به
استفاده ازش مجبورن و حتی بهش علاقهمند هم شدن. خوب همهی این نکات و معانی که
الان گفتیم (روند تغییر جایگاه اینترنت در جامعه) رو توی جملههای بالا با استفاده
از این گرامر نشون دادیم.
اگر بخوایم راجع به رشد یک بچه صحبت کنیم. این که هر روز داره بیشتر و بیشتر قد میکشه:
You are getting taller and taller every day.
یا بخوایم راجع به گرمتر شدن هوا با شروع فصل گرما صحبت کنیم:
The weather is getting warmer.
۴. صحبت از چیزهایی که مدام و بیشتر از حدی که انتظار میره دارن تکرار میشن.
مثلا وقتی میخوای بگی که دوستت رو این روزا خیلی میبینی:
(میتونی حدس بزنی؟)
I am seeing my friend a lot these days.
یا
وقتی میخوای بگی همیشه به این مسئله فکر میکنی؛ (همین الان در حال فکر کردن بهش
نیستی اما این عمل خیلی توی زندگیت تکرار میشه) میگی:
I am always thinking about this.
گاهی وقتا از این مورد استفاده میشه تا از کسی انتقاد کنی. مثلا میخوای بگی که مامانت همیشه بهت میگه که به اندازهی کافی کمکش نمیکنی. میخوای برسونی که مهم نیست من چقدر کمک کنم؛ مامانم بازم میگه که کمکش نمیکنم!
My mom is always saying I don’t help enough.
یا
وقتی نسبت به کار کسی حسودیت شده! مثلا به دوستت که همیشه نمراتش بهتر از
تو میشه حسودیت شده. میخوای بگی این دوست من که همیشه نمرههاش بهتر میشه! (ایششش)
My friend is always getting better grades than me.
** اینجور مواقع معمولا از کلمات always, constantly, forever و امثال اونا استفاده میشه.
۵. صحبت از برنامهت در آینده. البته برنامههایی که تصمیم قطعی برای انجامشون داری.
این مورد مربوط به این زمان حال نمیشه اما از جایی که داریم از «کاربردها» حرف میزنیم به نظرم بهتره این مورد خیلی پر استفاده رو هم بدونی.
این استفادع درست مثل فارسیه. وقتی کسی ازت میخواد فردا بری به دیدنش و تو میخوای بگی که نمیتونی چون فردا با یک دوست از قبل قرار گذاشتی و تصمیم داری ببینیش؛ میگی: «فردا دارم میرم دوستم رو ببینم.» این جمله ساختار حال استمراری داره در حالی که داره از آینده میگه.
در انگلیسی هم همینطور:
I am meeting one of my friends tomorrow.
یا
وقتی میخوای بگی که آخر هفته تصمیم گرفتی بری سفر و میخوای حتما انجامش بدی؛
میگی:
I am going on a trip this weekend.
خوب! اینم از درس امروزمون. اینا تقریبا همهی
موارد استفادهی زمان حال استمراری در گرامر زبان انگلیسیه. قطعا میشه موارد دیگهای
رو هم نام برد ولی تقریبا همه زیر مجموعهی همین مواردیه که اینجا گفتیم. اگر نمیدونی
این زمانهایی که داره گفته میشه رو چطور سوالی یا منفی کنی؛ نگران نباش چون بعد
از اینکه زمان حال رو کامل بررسی کردیم یه درس رو بهش اختصاص میدیم.
پیشنهادم اینه که برای خودت شبیه مثالهایی که زدیم بسازی. از اتفاقاتی که اطرافت
میفته الهام بگیر و جمله بساز. فعلهایی رو که نمیدونی پیدا کن و سعی کن زمان حال
استمراری رو باهاشون تمرین کنی. موفق باشی.
See you next time then